آنچه در ادامه میخوانید، یادداشتی است که از سوی یکی از دلسوزان و خادمان مردمی یادمانهای شهدای گمنام برای سایت ارسال شده است. این متن، بازتاب دغدغههای فردی است که سالها در میدان عمل حضور داشته و از نزدیک با چالشها و کاستیهای موجود در مسیر حفظ و ترویج فرهنگ ایثار و شهادت آشناست. انتشار این یادداشت، به معنای تأیید همه محتوای آن نیست، اما باور داریم صدای خادمان بینام و نشان شهدا باید شنیده شود.
برادر ارجمند سردار کارگر
جنابعالی بهعنوان مسئول بنیاد حفظ آثار و ارزشهای دفاع مقدس، باید پاسخگوی عملکرد بیش از ۲۰ ساله این نهاد در حوزه مدیریت یادمانهای شهدای گمنام باشید. امروز بسیاری از یادمانها که به همت خادمان مردمی اداره میشوند، در سکوت و بیتوجهی، با انبوهی از مشکلات دستوپنجه نرم میکنند.
در ادامه، اهم این چالشها به اختصار مطرح میشود:
۱. نبود ساختار حقوقی و قانونی
یادمانها هنوز ثبت حقوقی نشدهاند، حساب بانکی ندارند و در زمینهای بدون سند منابع طبیعی فعالیت میکنند.
۲. کمبود بودجه و حمایت رسمی
هیچ بودجه سالانه ثابتی برای یادمانها تعریف نشده و بیشتر هزینهها از جیب مردم تأمین میشود.
۳. ساختارهای فرسوده و ناایمن
بسیاری از یادمانها بهدلیل ساخت غیراستاندارد، امروز دچار فرسودگی شدهاند و برای زائران خطر ایجاد میکنند.
۴. جانمایی اشتباه
برخی یادمانها در مکانهایی احداث شدهاند که دسترسی به آنها بسیار دشوار است و عملاً بلااستفاده ماندهاند.
۵. مدیریت ناپایدار و غیرکارآمد
در چند سال اخیر، چندین مدیر در سطح تهران و کشور تغییر کردهاند. این بیثباتی، انسجام مدیریتی را از بین برده است.
۶. ناتوانی در پیگیری حقوق قانونی
با وجود مصوبات صریح دولت، بنیاد هنوز در جذب اعتبارات و پیگیری حقوق قانونی یادمانها عملکرد موفقی نداشته است.
۷. تمرکز بر تصدیگری
در حالیکه بسیاری از یادمانها به نیرو نیاز دارند، ساختمانهای بنیاد مملو از کارمندان و سربازان است. استفاده از نیروهای مردمی جدی گرفته نشده است.
۸. شفاف نبودن عملکرد
گزارش عملکرد مدیران بنیاد بهصورت عمومی منتشر نمیشود. این عدم شفافیت، زمینهساز بیاعتمادی است.
۹. حاشیهنشینی یادمانها ذیل موزهها
یادمانهای شهدا عملاً زیر سایه موزهها رفتهاند و توجه اصلی را از دست دادهاند؛ در حالیکه باید محور فرهنگی باشند.
۱۰. نبود زیرساخت اطلاعرسانی
هنوز یک سایت جامع برای معرفی مکان و وضعیت یادمانها راهاندازی نشده است. این بیتوجهی، مصداق کمکاری در حق شهدا و مردم است.
۱۱. جایگاه حقوقی خادمان
خادمان یادمانها در صورت بروز مشکل، جایگاه حقوقی مشخصی ندارند و نهادی از آنها حمایت نمیکند.
۱۲. انحراف منابع و بودجهها
بخشهایی از بودجههای یادمانها یا جذب نشدهاند یا بدون گزارش دقیق، صرف موزهها و امور دیگر شدهاند.
۱۳. نبود وحدت رویه در طراحی
طراحی، تعمیر و نگهداری مقبرههای شهدا بر عهده نهادهای مختلفی مثل شهرداریهاست که با هر تغییر مدیریت، همهچیز تغییر میکند.
۱۴. نمونههای آشکار بیتوجهی
برای مثال، مقبره شهدای دانشگاه تهران سالهاست رها شده است؛ در حالیکه بنیاد میتوانست در قبال این وضعیت مطالبهگر باشد.
پیشنهاد راهبردی
با توجه به ساختار فعلی، پیشنهاد میشود نهادی مردمی، مستقل و غیرنظامی برای مدیریت یادمانها تشکیل شود. بنیاد نقش نظارتی و حمایتی داشته باشد و تصدی امور اجرایی به عاشقان خدمت به شهدا واگذار گردد.
این نوشتار، تنها از سر دلسوزی و برای احیای روح اصیل جهاد و شهادت تنظیم شده است. امید است که شنیده شود.
والعاقبة للمتقین